گذر از مرحله اول

ساخت وبلاگ

خب، الان حدود 10 روز از عمل پانکچرم میگذره. دو سه روز اول خیلی خوب بودم ولی کم کم دردهای شکمم شروع شد و شکمم شروع کرد به بزرگ شدن. شاید یه دلیلش این بود که تمایلم به خوردن لیموترش با نمک فراوون زیاد شده بود برای همین هم هم معدم درد می کرد و هم شکمم آب آورد. درمونگاه خودمون رفتم دکتر حسینی بهم دو روز استعلاجی داد. علی گفت بیمارستان مهر هم برو. رفتم اونجا و آزمایش دادم. برام سرم زدن. گفتن خونت غلیظه. هموگلوبینم 15 بود که برای من که همیشه 12-13 بودم ظاهراً زیاد بود. دکتر انصاری گفت فردا بیا هپارین بهت بدیم. خلاصه فرداش هپارین رو شروع کردم. فکر نمی کردم کارم اینقدر گره بیفته. از اول بیخود هی رفتم بیمارستانا. خلاصه الان شکمم شده اندازه شکم علی! اونم بهم میخنده! تا حالا من به اون میخندیدم حالا اون به من!

بعداً نوشت:

تازه فهمیدم که خوب شد دکتر رفتم و خوب شد که بهم کلگزان داد. احتمال آمبولی و سکته وجود داشت اگه هپارین نمیزدم. خدا رو شکر بعد از دو سه روز آب خوردن زیاد و زدن هپارین و استراحت کردن خیلی بهتر شدم. آب معدنی گرفتم که بتونم زیاد بخورم. آب شیر اینقدر سنگینه که از گلوم پایین نمیره.

راستی از 14 تا تخمک 9 تا جنین تپل مپل برامون درست کردن!

آینه...
ما را در سایت آینه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohajer59o بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 10:28