هفته 18

ساخت وبلاگ

خب من امروز هفته 18 رو تموم کردم. تو هفته 16 دماوند رفته بودیم و برای اینکه کمی بیشتر اونجا بمونیم شب شنبه هم موندیم. جمعه صبح ساعت 3.5 صبح وقت آبیاری بود. علی از ساعت 3 بیدار شده بود. منم هر نیم ساعت بلند می شدم که ببینم آب اومده تو باغ یا نه. بالاخره ساعت 4.5 آب به باغ رسید. ساعت 5.5-6 اونجا رو ترک کردیم و به طرف تهران اومدیم. فردا شبش علی سرمای سختی خورد. احتمالا به خاطر خستگی و بی خوابی بدنش ضعیف شده بود. اون شب علی رفت و تو پذیرایی خوابید. بدن درد و سردرد داشت. فرداش سر کار نرفت عصر وقتی از سر کار برگشتم دیدم حسابی از پا افتاده. گفت زنگ بزن مامان بابات بیان تو رو ببرن. میگیری از من. من گه حسابی خسته بودم گفتم نه من می خوام بخوابم. کمی خوابیدم و وقتی بیدار شدم خودش زنگ زد مامان اینا اومدن و منو بردن.

چند روز خونه مامان اینا بودم ولی روز چهارشنبه بالاخره منم مریض شدم. سینوزیتم عود کرد. گلو درد و نیم درجه تب. خلاصه پنج شنبه رو خونه موندم و نرفتم سر کار. جمعش هم شیفت داشتم که دوستم جای من رفت. شنبش هم برنامه تمیز کردن خونه رو داشتم که کنسل کردم و خونه خوابیدم. اما بدون داروهای همیشگیم و پونه و عناب محبوبم به این راحتی خوب نشدم. آخرش رفتم دکتر و بهم آموکسی سیلین داد چون چرک ریخته بود تو دندونم و دندون درد هم گرفته بودم. کمی عفونت هم پیدا کرده بودم که با شیاف دالاسین شکر خدا رفع شد.

تازه رسیدم به دوران طلایی بارداری و اگه سرما نمی خوردم کلی حال می کردم. چون تهوعم خوب شده و فقط گاهی شبها احساس پری و ترش کردن معده رو دارم که زیاد آزار دهنده نیست. تا الان که 4.5 ماهمه حدود 4 کیلو اضافه کردم که نمی دونم زیاده یا نه فقط می دونم که باید مواظب باشم چون تو ماههای آخر خیلی وزن میگیرم. قند قبل صبحانم خوبه بین 83-86 بوده و قند دو ساعت بعدم بین 93-125 که باید مواظبش باشم.

دیگه الان همه فهمیدن که باردارم هرچند تو ظاهرم هنوز خیلی مشهود نیست چون شکمم جلو نیومده و بیشتر تو پهلوهام هست. همه خیلی هوامو دارنو و بهم محبت دارن. همه طوری با محبت بهم نگاه می کنن که انگار خود نینی رو دیدن. بعضیا میگن خیلی چهرت نورانی شده. الان که دیگه 4 ماهو 10 روز رو تموم کردم حتما روح نی نی هم وارد بدنم شده و انگار این نی نیه که منو نورانی کرده. هرچند من هنوز هیچ حسی از حضور نی نی ندارم. قبلا انگار بیشتر حسش می کردم هرچند که بهم گفتن اون حرکات حرکات نی نی نبوده و حرکات روده ها یا تغییرات رحم بوده. الان گاهی اوقات یادم میره که حاملم و برا خودم هی این ور اون ور میدوم. تو کتابا نوشته که از این هفته باید حرکات نی نی رو حس کنیم ولی من که هنوز چیزی حس نکردم. میگن باید باهاش حرف بزنی ولی من نمی دونم چی بهش بگم و چطوری باهاش حرف بزنم. گاهی همون حرکتهای نامحسوس و تیر کشیدنها رو حس می کنم ولی هنوز حضور نی نی رو درک نکردم. علی هم همینطوره انگار هنوز باورش نشده همچین اتفاقی تو زندگی ما افتاده. در مورد اسم هرچی پاپیچش میشم هیچ جواب واضح و روشنی نمیده. همه چی موکول شده به 16 شهریور که سونو آنومالی دارم. دکتر غربالگری دوم رو برام ننوشته ظاهراً تو رنجی بودم که غربالگری دوم رو نیاز نداشتم.

خدا رو صد هزار بار شکر می کنم و هر بار که به شکمم دست می کشم الحمدلله میگم. همه اینها به خاطر لطف و رحمت خداست. حالا نفس کدوم صاحب نفسی گرفته و ما شامل این لطف و مرحمت شدیم نمی دونم ولی هرچی هست می دونم که لطف و رحمت تمام و کامل هست. خدایا ازت ممنونم و ازت می خوام تمام دخترهای دم بخت واحدمون هم ازدواجهای خوب و موفقی داشته باشن و اونهایی هم که مشکل تو زندگیشون هست مشکلاتشون رفع بشه و زندگیشون شیرین بشه. خدایا هرکی واقعا بچه میخواد بهش یه بچه خوب و سالم بده. خدایا به خاطر این رحمی که به ما کردی و ما رو شایسته دونستی ازت خیلی خیلی سپاسگذارم. خدایا نی نیمونو به خودت سپردم همونطور که بهمون دادی همونطور هم خودت نگهدارش باش. بهش سلامتی و طول عمر و عاقبت بخیری بده. خدابا اونو از بندگان صالح خودت قرار بده. آمین.

اینم نی نی در هفته 18

 Image result

آینه...
ما را در سایت آینه دنبال می کنید

برچسب : هفته بارداری,هفته بارداری و تشخیص جنسیت,هفته بارداری نی نی سایت,هفته,هفته بارداري,هفته و 19 بارداری,هفته حاملگی,هفته لیگ برتر,هفته بارداری دوقلو,هفته بارداری چگونه است, نویسنده : mohajer59o بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 10:28